عبد کریم
يا محسنُ بحق الحسن،عجل لوليک الفرج
پنج شنبه 19 شهريور 1394برچسب:فراق کربلا, :: 1:16 ::  نويسنده : عبد کریم

دلم هواي ضريح تو را به سر دارد

که جز شما ز دله  نوکرش خبر دارد

دعاي من شده امر ظهور و کرببلا

دعا کبوتر عشق است بال و پر دارد

مرا اسير خود و مجلس خودت کردي

فقط به نام شما زندگي ثمر دارد

ز آندمي که شدم من سيه به تن ز غمت

خوشم که حضرت زهرا به من نظر دارد

خوشا به حال دلي که شده مطيع شما

که دوري از رخ دلجويتان خطر دار دارد

فداي اين همه ايثار فداي عباست

کجاي اين دو جهان مثل اين قمر دارد

کسي که در پي کسب رضاي تو باشد

کجا ز عالم و هستي دگر خبر دارد

به دوري از حرمت صابرم امام غريب

که آخر اين شب هجران غم سحر دارد

چهار شنبه 14 مرداد 1394برچسب:اثر نگاه امام حسين, :: 23:35 ::  نويسنده : عبد کریم

گردش چشم حسين ديوانه را آدم کند

معني آدم شدن بر کوي تو ديوانگيست

مِهرِ لبريز ز چشمت مست مستم کرده است

اين چه عشقيست؟چه مهريست؟حضرت ارباب کيست؟

با نگاهت محو رويت گشته ام، کلبِ درت

راز اين برقِ نگاه حضرت ارباب چيست؟

يک نگاهت اي حسين،حرّ وزهير و جُون ساخت

مست و ديوانه شدند،ديوانه را تکليف نيست

گوشه ي چشمِ علمدارت تمام خلق را سلمان کند

که توان دارد بگويد، حضرت عباس کيست

گوشه چشم حسين اندوه عالم ميبرد

کاشفُ الکربِ الحسين، رخسار عباس عليست

اين حسين کيست که عالم هيچ، عباس ديوانه ي اوست

اين چه وادي عجيبي است که درش عاقل نيست

شايد اينطور  حق مطلب را ادايش کرده ايم

که خدا هم مست و شيداي حسين ابن عليست

شنبه 20 تير 1394برچسب:يا اباعبدالله, :: 8:14 ::  نويسنده : عبد کریم

دم افطار لب خشک و بهم چسبيده

و چه زيباست که اين دم ببري نام اباعبدالله

جمعه 19 تير 1394برچسب:مدح اباعبدالله, :: 23:44 ::  نويسنده : عبد کریم

يک بي سر و پا شده چو من نوکرتان.

هيهات کسي بفهمد که چه قدر آقايي

. به به که چه بزم با صفايي داري

. علم و سنج و کتيبه، عطر ناب چايي.

عشق وآمال نبيان اولوالعزم فقط اين بوده .

که بيابند درون خيمه ات يک جايي

بُگذار که مردم پي هر کس بروند

من شدم کلب درت، تو پسر زهرايي

, تا آخر عمر از کرمت دم بزنم کم گفتم

که تو شاهنشه عالم ،پسر مولايي

جمعه 12 تير 1394برچسب:کربلا و نوکري, :: 1:49 ::  نويسنده : عبد کریم

ماند ه ام باز چرا كرببلايي نشدم / يا كه در شوق حرم باز هوايي نشدم

هر چه باشد به خدا محبتت را دارم / نكند نوكر خوب و سربراهي نشدم

كاروان حركت نكرده بوي گودال آمده / بوي آن شور و نواي يار و دلدار آمده

عشق بازي با حسين را از همين خواهر بگير / چون عزاي اولين خون ريز دلدارآمده

نامتان هست دليل خوشي ما ارباب / هر كه آمد سر كويت به خدا شد بي تاب

شب ميلاد شما هم حال گريه دارم / ياد آن مشك و علم،ناله ي بي حد رباب

جمعه 12 تير 1394برچسب:, :: 1:8 ::  نويسنده : عبد کریم

دختر شاه نديدم كه به مخروبه نشيند / تا ياد بابا ميكند دشمن ببيند

من در تمام عمر خود درك نكردم / دختر كه بي بابا شود ظلمي ببيند

پنج شنبه 11 تير 1394برچسب:حضرت سلطانعلي, :: 1:48 ::  نويسنده : عبد کریم

هر كه شد زائر اين بارگه و صحن و سرا

روح او از پيكر دنياييش گردد جدا

پيكرش باشد به پيش حضرت سلطانعلي

روح او را برده حضرت تا سراي كربلا

پنج شنبه 11 تير 1394برچسب:شعر حضرت علي اصغر, :: 1:43 ::  نويسنده : عبد کریم

آندم كه دلم هواي دلبر دارد / شوق علم و كتيبه در سر دارد

با اينكه عزيزند تمام اين آل الله / سوز دل من نواي اصغر دارد

پنج شنبه 11 تير 1394برچسب:حلول ماه محرم, :: 1:29 ::  نويسنده : عبد کریم

دلم دارد هواي روضه ها را

سرم دارد هواي كربلارا

ز بس من نوكريت دوست دارم

ببيني بر لبم شكر خدا را

اباعبدالله

علت رحمت حق بر من عاصي اين است / كه بُود بر لب من نام اباعبدالله

رحمت خاصه اش شامل آن كس شده است / كه بُود دردل او ياد اباعبدالله

بردن نام حسين مثل عسل شيرين است / پس چه ذكري است به از ذكر اباعبدالله

رحمت واسعه ات بر من بيچاره رسيد / كه شدم كلب سر كوي اباعبدالله

در امور مجلست، جاي من بي سر و پا هم واشد / كه اگر هست قدومي بُود از لطف اباعبدالله

فكر جنت ز سرم محو شود آندم كه / ميكنم هروله با ذكر اباعبدالله

وقت سينه زدنم ميكنم اين خلعت را / به فداي تن عريان اباعبدالله

شير پاك مادر و لقمه پاك پدرم بود شدم / ريزه خوار كرم خان اباعبدالله

بعد ازآن مستي با نام شما فهميدم / كه اگر جام و ميي هست فقط نام اباعبدالله

بردن نام حسين از پي نوشيدن آب / هست افضل ز نماز شب فرزند اباعبدالله

هركه دارد به سرش كسب رضاي الله / كه رهي نيست به جز راه اباعبدالله

هر كه شد با ادب و صاحب غيرت به خدا / همه باشد كرم و لطف علمدار اباعبدالله

هر كه ديده حرمت بند دلش پاره شده / در دلش گفته چه آقاست اباعبدالله

نكند بر عمل خود تو تكبر بكني / كه فقط مهدي زهراست عزادار اباعبدالله

 

بر در آن شاه چون عباس حيدر شد غلام / كفر باشد همچو مايي بازگويد اين كلام

آنكه گفتش حضرت ارباب جانم به فدات / جز همان يك بار ،بنشسته نفرموده سلام

اي كه طعنه ميزني بر كلبي اين آستان / بشو از من در تمام عمر خود،اين يك كلام

كلب اين درگه شدن دارد بسي هم افتخار / من سگ كوي حسين ابن عليم والسلام

یک شنبه 7 تير 1394برچسب:عشق درگاه نوکری, :: 1:42 ::  نويسنده : عبد کریم

نوکری درگهت با آبرویم کرده است

عشقتان اي حضرت مهدي نکويم کرده است

گرچه من گاه گاهي در عمل دور از توام :اما

گريه بر جدت حسين زير و رويم کرده است

 

درباره وبلاگ

با عرض سلام خدمت بازديد کنندگان محترم .اين وبلاگ با موضوعيت اصلي اشعار مذهبي طراحي شده است . براي سهولت در دسترسي به اشعار مورد نظر در قسمت عناوين مطالب شخصيت مورد نظر خود را انتخاب کنيد.ضمنا احاديث مهم و ضروري در قسمت عناوين مطالب قرار داده شده است. آدرس کانال تلگرام @Abdekarim_ir يا علي مدد
موضوعات
آخرین مطالب
نويسندگان